English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (8583 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
printout U نتیجه چاپی
printouts U نتیجه چاپی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
printout U نسخه چاپی نتیجه نهایی
printouts U نسخه چاپی نتیجه نهایی
typeover U توانایی یک چاپگر تماسی درضربه زدن بیش از یکبار به کاراکتر و در نتیجه ایجاد اثردرشت و برجستهای از ان روی نسخه چاپی تایپ روی مطلب
Other Matches
It wI'll eventually pay off. U با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
to be a foregone conclusion <idiom> U نتیجه حتمی [نتیجه مسلم] بودن
foregone conclusion U نتیجه حتمی نتیجه مسلم
letterpress U چاپی
typographic U چاپی
printed matter U مواد چاپی
misprints U غلط چاپی
printed wiring U سیمکشی چاپی
misprints U اشتباه چاپی
infusion of tea U دم کردن چاپی
etched circuit U مدار چاپی
editorially U بطور چاپی
hard copy U نسخه چاپی
letter press U مواد چاپی
fully formed characters U کاراکترهای چاپی
printed matter U اوراق چاپی
printed circuit U مدار چاپی
misprint U غلط چاپی
letters U حرف چاپی
printed U مواد چاپی
printed U عکس چاپی
print U مواد چاپی
print U عکس چاپی
pamphlets U رساله چاپی
pamphlet U رساله چاپی
letter U حرف چاپی
misprint U اشتباه چاپی
prints U مواد چاپی
prints U عکس چاپی
billhead U بروات چاپی
misprints U غلط چاپی کردن
misprint U غلط چاپی کردن
typal U شبیه حروف چاپی
to pull a proof U نمونه چاپی دراوردن
letterpress U وابسته بحروف چاپی
library edition U چاپی که درخودکتابخانه باشد
ampersand U علامت چاپی & به معنای "و"
printed circuit board U تخته مدار چاپی
soft copy U نسخه غیر چاپی
hard-copy output U نسخه [خروجی] چاپی
small print U حروف چاپی ریز
letter head U کاغذیکه نشان چاپی دارد
mother board U برد مدار چاپی اصلی
script font U فونت چاپی شبیه به دستخط
hard copy U نسخه ملموس خروجی چاپی
lebrary edition U چاپی از کتاب که در خورکتابخانه باشد
colour hard copy device U اسباب نسخه چاپی رنگی
letterhead U عنوان چاپی بالای کاغذ
letterheads U عنوان چاپی بالای کاغذ
print hand U دستخطی که مانندچاپ یاحروف چاپی باشد
billhead U کاغذی که شبیه برات چاپی است
motherboard U تخته مدار چاپی اصلی در سیستم
face value <idiom> U عکس چاپی روی پول ،تمبر،...
margin U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
past performances U سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
rolling press U الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
Proof – reading. U غلط گیری (تصحیح مطا لب چاپی وغیره )
pcb U Board Circuit Printed تخته مدار چاپی
print letters U دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
hair stroke U خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
margins U فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی
proofroom U اطاق غلط گیری نمونه هایی چاپی مطبعه
sic U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده
galley U نمونه ستونی و صفحه بندی نشده مطالب چاپی
linocut U چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
secret ballot U ورقه رای مخفی دارای اسامی چاپی کاندیداها
line drawing U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
line drawings U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
special handling U ارسال مطبوعات واوراق چاپی بوسیله پست سریع السیر
on screen U که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
sickest U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
galley proof U نمونه ستونی مطالب چاپی که هنوز صفحه بندی نشده
on-screen U که روی صحفه نمایش نشان داده میشود و نه به صورت چاپی
sick U علامت چاپی بمعنی عمدا چنین نوشته شده برانگیختن
ascender U مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
print shop U بسته گرافیکی ساده که چندین خدمت چاپی را بخوبی انجام میدهد
controllers U وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
populated board U یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
slip sheet U صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
controller U وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
micro U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
expansion board U برد مدار چاپی برای افزایش قابلیتها و توابع به سخت افزار کامپیوتر
formats U مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
universal U سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
format U مرتب کردن متن به طوری که به صورت چاپی روی کاغذ فاهر شود
micros U ریز کامپیوتری که قط عات آن روی یک تخته مدار چاپی مجزا قرار دارند
prospectus U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
prospectuses U شرح چاپی درباره شرکت یا معدنی که برای ان باید سرمایه جمع اوری شود
bar codes U دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar code U دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
bar graphics U دادهای که به صورت مجموعهای از خطهای چاپی با پهنای مختلف نمایش داده شده است
microcomputer U تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
overstriking U توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
rat's nest U یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
back plane U یک برد مدار چاپی PCB که شامل حفره هایی است که سایر بردها می توانند بازاویههای صحیح در ان جای بگیرند
expansion unit U وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
ion deposition U فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
coding U صفحه چاپی مخصوص که برنامه نویس دستورات کد گذاری نوعی برنامه را می نویسد
twelvemo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
duodecimo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
spooler U برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
outcomes U نتیجه
effectless U بی نتیجه
eduction U نتیجه
whereupon U که در نتیجه ان
outgrowth U نتیجه
affect U نتیجه
outcome U نتیجه
abortive U بی نتیجه
thanks U در نتیجه
conclusions U نتیجه
ineffetual U بی نتیجه
inconsequent U بی نتیجه
inconseqential U بی نتیجه
inconsecutive U بی نتیجه
in the sequel U در نتیجه
conclusion U نتیجه
indeterminate U بی نتیجه
consequence U نتیجه
consequences U نتیجه
affects U نتیجه
educt U نتیجه
frustrated U بی نتیجه
products U نتیجه
product U نتیجه
result U نتیجه
resulted U نتیجه
rest U نتیجه
ineffectual U بی نتیجه
consequent U نتیجه
afterclap U نتیجه
rests U نتیجه
effecting U نتیجه
resultful U پر نتیجه
of no issue U بی نتیجه
thanks to..... U در نتیجه
payoff U نتیجه
decisions U نتیجه
upshot U نتیجه
harvest U نتیجه
growth U نتیجه
growths U نتیجه
harvests U نتیجه
decision U نتیجه
harvested U نتیجه
payoffs U نتیجه
outgrwth U نتیجه
ineffective U بی نتیجه
sequitur U نتیجه
inferences U نتیجه
sequent U نتیجه
sequela U نتیجه
inference U نتیجه
issueless U بی نتیجه
inconclusive U بی نتیجه
run into <idiom> U نتیجه
effected U نتیجه
effect U نتیجه
to no purpose U بی نتیجه
resulting U نتیجه
peripheral slots U شکافهای خالی که دربعضی کامپیوترها قرار دارندتا کارتهای مدار چاپی بتوانندبرای بالا بردن قابلیتهای سیستم بدون اصلاح سخت افزار مجهز شوند
cheating does not prosper U تقلب نتیجه
to drawa conclusion U نتیجه گرفتن
call by result U فراخوانی با نتیجه
by product U نتیجه فرعی
to come a mucker U به نتیجه نرسیدن
blind search U جیستجوی بی نتیجه
to come to grief U به نتیجه نرسیدن
side effect U نتیجه جانبی
resultful U نتیجه بخش
spillover effect U نتیجه جانبی
test announcement U نتیجه ازمایش
the long and the short of it <idiom> نتیجه کلی
secondary effect U نتیجه جانبی
put through U به نتیجه رساندن
to be dashed to the ground U به نتیجه نرسیدن
by-effect U نتیجه جانبی
adverse reaction U نتیجه جانبی
fall-out [side effect] U نتیجه جانبی
to bring to an issve U به نتیجه رساندن
to came a howler U به نتیجه نرسیدن
byeffect U نتیجه جانبی
to pull a result U نتیجه گرفتن
negotiation outcome U نتیجه مذاکرات
negotiation result U نتیجه مذاکرات
fruitlessness U عدم نتیجه
fruitlessly U بدون نتیجه
issue [outcome] U نتیجه [بحثی ]
hard and fast rule <idiom> U نتیجه ماندگار
It is absolutely useless . It is a waste of time . U بی نتیجه است
fine drawn U نتیجه ورزش
final result U نتیجه نهایی
knock one's head against the wall <idiom> U کاربی نتیجه
hereon U در نتیجه این
subsumption U نتیجه گیری
Recent search history Forum search
1The outright abolition of the death penalty.
1the result is a flow of emotions from joy to guilt
1محمد حسین صحرائی
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
3It is acidic and its concentration is in continual flux as a result of its utilization by aquatic plants in photosynthesis and release in respiration of aquatic organisms.
0shmoralizing
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com